هارون یوسفی
 

با اجازه استاد حیدری وجودی



خوشم می آید!



جگره و جنگ و جدالِ تو خوشم می آید

پافشاری و سوالِ تو خوشم می آید



توده را در غم و در دلهره انداخته ای

این چنین حیله و چالِ تو خوشم می آید



مردم ات سر لچ و پالچ پیِ یک توتهء نان

صد رقم کرتی و شال تو خوشم می آید



کاش در فکرِ همه خاکِ وطن میبودی

مرز بندیِ«شمال» تو خوشم می آید



حرفی از صلح و صفا و چمنِ سبز مزن

من همان قتل و قتالِ تو خوشم می آید



من که از نامِ «کمسیون» وفسون خسته شدم

همو «گوسفند» فعالِ تو خوشم می آید



لندن.29 جون 2014