ربانی بغلانی

پیام نیل به آمودریا

 

     زمین لرزه ی سیاسیی که مرکزآن تونس بود کشورفرعون هارا تکان دادواینک صنعا ومنامه وتهران وعمان وبن غازی را می جنباند ومعلوم نیست که فرداتاکجادامن خواهد کشید.

همانگونه که پیش ازاین هیچ تحلیلگروستراتیژیست سیاسی نتوانسته بود این رویدادهارا پیشبینی نماید؛ امروز نیز کسی به درستی نمی تواند تصورکند که این تکان ها چی پیامد های رادرآتی به جا خواهند گذاشت.

اینک – تازمان نوشتن این یادداشت- مردم لیبی تازه به پا خاسته اند، مردم بحرین همه روزه قربانی می دهند وجنبش سبزایران نشان می دهد که هنوززنده است.

  خیزش های مردمی برای نان، کارورهایی ازچنگال رژیم های خودکامه درکشورهایی که سالیان درازبه سکوت وآرامش کاذب محکوم بوده اند؛ویژگی های را نشان می دهد که درخوراندیشیدن اند.چشمگیرترین این ویژگی ها شاید همان خود جوشی ومستقل بودن حرکت های اعتراضی مردم است. این امربه ویژه درمصربه نحوبارزی نمایان گردید.

درجریان هجده روزقیام اعتراضی دراین کشور؛ گزارش داده نشد که کدام رهبراپوزیسیونی یا حزب سیاسی مشخصی درپیشاپیش مردم قراردارد وتظاهرات را رهبری می کند.البته ازالبرادعی ویکی ازرهبران اخوان المسلمین نام برده شد که صرف مواضع خود درحمایت ازجنبش را ارایه دادند نه این که نقش رهبری کننده درتظاهرات داشته باشند.آن ها آشکارا ازمردم پس مانده بودند وبه دنبال مردم حرکت کردند.

 ازویژگی دیگراین خیزش نقش فعال نسل جوان مصررا می توان نام برد. حضورپرشور ومصمم جوانان مصری به گونه ای نمایان وقابل لمس بود که می توان گفت اگرجنبش رهبریی داشت این رهبری همانا دردست جوانان مصربود. جوانان مصری شعارهای حزبی وگروهی رامطرح نکردند. آن ها آزادی را فریاد زدند،ازدردورنج مردم مصرگفتند و خواستارپایان حاکمیت استبدادی دیرپای حسنی مبارک وانجام تحولات دموکراتیک درمصر شدند.

تلاش جوانان برای نگهداشت نظم وجلو گیری ازتشتت وشورش کور؛ گوشه ی دیگری از این ویژگیهارابه نمایش گذاشت. آن ها حتا به ابتکارخود به سازماندهی گروه های حفاظت ازاهرام سه گانه، موزیم ها ودیگرمراکزتاریخی وفرهنگی - که شاهرگ صنعت توریزم مصررا تشکیل می دهند- پرداختند.

اگردرکناراین ویژگی هانقش زیرورو کننده ی انترنیت  - فیس بوک وتوییتر- رادرامررشد آگاهی و همچنان اطلاع رسانی برای مردم ؛ نادیده بگیریم درواقع موتوراصلی تحریک انگیزه ی همگانی را برای آماده شدن به قیام ازیاد برده ایم.

  خیزش اعتراضی مردم مصرقدرت های جهانی راغافلگیرکرد. بارک اوباما با چنان پدیده ی غیرقابل کنترولی روبروگردید که ناگزیرشد لحن سخنان خوددرباره ی جنبش را با طنین گام هاونعره های لرزاننده ی معترضان درمیدان تحریرقاهره دمسازگرداند.

اینک ما با وضع نوین وتازه ای دربخشی ازجهان روبروهستیم.اگراغراق نباشد؛ درصورتی که ضربا هنگ این قیام ها به همینگونه جاری بماند؛ به زودی سیمای جهان ما دیگرگون خواهدشد وبسیاری ازتحلیل ها وپیش فرض هادرمورد روند جهانی شدن به رهبری امریکا زیرسوال خواهد رفت.

  همانگونه که درآغازاشاره رفت؛ درمورد سرنوشت آینده ی جنبش های کنونی کسی نمی تواندپیشگویی کند. شکل گیری نظام های آینده یا سرنوشت مساله ی قدرت به شرایط خاص هرکشور وازجمله به میزان آگاهی وبیداری مردم و تناسب قوای سیاسی وتحرک نیرو های اجتماعی آن وابسته می شود. ازهمین حالا حدس وگمان های در مورد آینده ی کشور های اسلامی که مردم آن به پا خاسته اند برسرزبانها است.  برخی به این باوراند که اسلامگرا های متعصب برامواج قیام های مردمی سوار خواهند شد وبرخی دیگرامکان احیای دوباره ی خود کامگی دراین کشورهاراگوشزد می کنند. البته نظردیگری نیزعنوان می شود که همه چیزرا به تیوری توطیه ربط داده وخیزش های موجودرا ادامه ی نقشه های قدرت های امپریالیستی وانمود می سازد.

  اما هرگونه آینده ای که درانتظارمردمان به پا خاسته نشسته باشدازاهمیت تاریخی وعملی قیام های اعتراضی برای سرنگونی رژیم های خود کامه نمی کاهد.زندگی نشان داد که مردم قدرت اصلی اندودردشوارترین شرایط می توانند دربرابرسهمگین ترین قدرت ها به پاخیزند.

 ولی آنچه که برای ما اهمیت دارد این مساله است که بدانیم آیا جامعه ی افغانستان روح این تحولات را دریافته وپیام آن راشنیده است یاخیر؟ به زبان دیگر؛ افغانستان ازاین تحولات چه خواهد آموخت وچگونه ازتجربه ی مردم دیگربرای بیرون رفت ازوضع کنونی به سوی اصلاحات ومهارفسادفراگیروگندیدگی سیاسی بهره خواهندگرفت؟ آیا مردم افغانستان خواهند توانست فارغ ازمداخله ی طراران جهادی ودیگر گروه های سیاسی معامله گر با پرهیزازگرایش های قومی وتباری؛ به صورت خود جوش ویک پارچه به میدان آمده و به ادامه ی سیاست های دوپهلوی خارجی ها وبازی مافیای کنون داخلی با سرنوشت افغانستان ؛ نه بگویند؟

رود نیل پیام خودرا به آمودریا فریاد زده است ولی آیا این پیام شنیده شده است؟

 

www.roshanak.nl